حمام
دیروز جمعه بود و پسری تا ساعت حدود 10 خوابیده بود. بعدشم که بیدار شد حسابی تو تخت غلط زد و با خرسیش بازی کرد. بعدش بردم عوضش کنم دیدم اووووووووووووووه چه خبره بلوز و شلوارش خیس آب بود............... بابایی هم که خونه نبود .................. خودم دست به کار شدم و مهراد رو بردم حمام(از اول تولدش همیشه باباش می بردش حمام) گذاشتمش توی تشت و حسابی شستمش و یه دسته گل آوردم بیرون خیلی بهش خوش گذشت و حسابی آب بازی کرد دیروز جاتون خالی مهراد رو چسب دوقلو زده بودن به من به طرز وحشتناکی یقه منو چسبیده بود و نه شیر میخورد و نه غذا تنهای تنها با هم بودیم و حتی اجازه نمی داد من بشینم ......... هم...