مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

جورچين

1391/5/28 11:26
نویسنده : مامان
282 بازدید
اشتراک گذاری

يه مدت پيش برات جورچين خريدم تا هوشت رو محك بزنم.................. همون بار اول به سرعت همشون رو چيدي ماشالله هزار ماشالله ........... قبلاً چندتايي كلبه ي هوش داشتي و آدمكهاش رو از خونه ي مربوطه سريع پيدا مي كردي و مي انداختي توي كلبه.

عكساي آتليت هم بالاخره حاضر شد و رفتيم گرفتيم. تو آتليه عكسات رو كه ديدي گفتيم اين كيه؟ تو هم گفتي : مهراده ............... وقتي هم اومديم خونه با نظارت خودت رو ديوار نصبشون كرديم .......همش مي گفتي : بابا اينجا خوبه

الهي قربونت برم فقط وقتي عكسات رو مي بيني مي گي مهراده................ولي همينطوري كه اسمت رو مي پرسيم نمي گي

ديروز با پسرخاله مهرشاد حرف ميزدي تلفني ....ديدم با عجله گوشي رو گذاشتي و مي گي: مامانا دارن ميرن پارك..ما هم بريم (مردم از خنده)

يه روزم جوراباي مادرجون رو برداشتي و گفتي : جوراب كيميماست(كيميا است)...........بعدشم جورابها رو پوشيدي و كلي باهاشون قر دادي.............قربونت برم من كه با اينكه كيميا مشهد زندگي مي كنه و هر چند ماهي مي بينيش ولي مي دوني تو خونه مادرجون اگه چيزي باشه مال كيمياست...............منم به مادرجون گفتم ببين چه جوراباي بچه گانه اي خريدي كه مهراد فكر كرد مال كيمياست.

يه روز ديگه دوتا پلاستيك برداشته بودي و توي پاهات كشيدي و باهاشون راه مي رفتي و اينقدر ذوق زده بودي كه نگو

امان از اين گاز گرفتنات كه تمومي نداره ....در هر حالتي ايستاده يا نشسته اينقدر پيله مي شي و مي چسبي بهم كه گازت رو بگيري............حالا باز خوبه كه جديداً يه گاز كه مي گيري مي ري پي كارت

دسته گل مامان .....الهي فدات بشم كه بعضي شبها دستت رو مي اندازي دور گردنم و كلي منو مي بوسي و بعدش مي خوابي

 

تازگي كمي تا قسمتي مادر خوبي شدم و تا چيزي رو طلب نكني بهت نميدم از آخرين باري كه ژله خوردي چند روزي مي گذشت و نخواسته بودي كه ديروز دوباره مي گفتي ژله مي خوام ........ منم برات درست كردم .............اين روزا بيشتر بستني ميخواي...........مادربزرگت يه روزي برده بودت پارك مي گفت وقتي برمي گشتين گفتي: خوب حالا ديگه بريم بستني بخوريم  

 

تو اين تابستوني يه بارم سرماخوردي كه برام عجيبه بعد از اون گرفتگي بينيت رفع نشد و دوباره برديمت دكتر و گفت خوب خوب شدي و گرفتگي بينيت حساسيته ..........تا به حال كه اينطور نبودي ..............البته هر چي هست هردومون با هم گرفتيم چون منم درست مثل تو هستم و مثل معتادا همش بينيم ميخاره و تمومي هم نداره

 

فردا عيد فطره .................خدا رو شكر كه توفيق داشتيم توي اين ماه رمضون روزه بگيريم............... حالا كه اين ماه مبارك داره تموم مي شه بايد خيلي بيشتر بهت برسيم و برات وقت بزاريم تا اگه به واسطه ضعف روزه داري گاهي نتونستيم همپات باشيم جبران كنيم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

❤مامان آزی❤
28 مرداد 91 11:44
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*...........
تاجرونیزی
28 مرداد 91 12:17
سلام مامانش! ماشالله به این آقا پسر. دیگه باید بگیم مهرشاد آقا. سایت ما شاید به درد شما که کمتر فرصت دارید بخوره. یه سر بزنید. برای افزایش هوش بچه ها هم دانشمند کوچولو رو داریم


ممنون حتما سر ميزنم
مریم مامان باران
29 مرداد 91 1:30
وای به به چه قالب قشنگی مبارکت باش مثل خودت ناز و قشگه...دست مامانی مهربونت درد نکنه.

عیدتم مبارک. وروجک حسابی قر میدی ها.....راستی عکساشو اینجا هم بزار قول میدیم ماشالله بگیما....

بوس برای هر دو تاییتون.



سلام مريم جون
ممنون لطف داري

عيد شما هم مبارك و طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق .

چشم عكساشو ميزارم.
ممنون
مریم مامان ملینا
1 شهریور 91 7:45
سلام میتراجون
آفرین به هوش مهراد گوگولی خودمون
خب چرا عکساشو نذاشتی ماهم ببینیم!؟
ای جان اون قردادنش خیلی جالب بود، یه پسربچه درحال قروفر خیلی نازه ه ه ه ه ه
تو همیشه مادر خوبی بودی و هستی این حرفاچیه! منظورت اینه که یه خورده مثل مامانایی عین من بی تفاوت شدی،آره


سلام مريم جون
نگذاشتن عكسا جريان داره........ببينمت برات ميگم
فرصت كنم ميزارمشون حتما

تو لطف داري مريم جون ....... تو هم خوبي به قول خودت مثل من تو ظاهر نشون نمي دي
مليناي خوشگلم رو ببوسش حتما
سایه
2 شهریور 91 8:43
جورچینت مبارک
عیدت هم مبارک باشه گل پسر باهوش

میترا جون نمازه و روزه هات قبول باشه، این فسقلیتو هم حسابی ببوس

عکساش هم مبارک باشه، بذار ما هم ببینیم خوب ...


سلام سایه جون
ممنون لطف داری.........چشم حتما
تو هم دختر گل و باهوشت رو ببوس
مامان الين
2 شهریور 91 9:43
ماشاله به اين پس با هوش كه از امتحان مامانش نمره بيست گرفته
ميترا جون قالب جديد مبارك باشه. عكسهاي مهراد رو منم ميخوام ببينم.
از روي عشق و دوست داشتن گاز ميگيرن اين وروجكهاي مهربون.
چقدر با احساسه. كمتر پسري اينجوري ابراز محبت ميكنه.
خدا حفظش كنه.


سلام منیره جون
آره مهراد هم گاهی احساسش گل می کنه حالا که بزرگتر شده خیلی بیشتر ابراز احساسات می کنه
ممنون لطف داری
محمد آواره
4 شهریور 91 18:51
سلاااااااااااام مهراااد جوون جووونی خوودم
افرین با اووون هوووشت ماشاالله ماشاالله رووز به رووز دااری پیشرفت میکنیااااااااا امییدواارم همیشهه مهراااادم همین جووور بااهوووش باااشیی.
برم عکس هااتو هم ببینم که دیگه دل تو دلم نیستش.
راااستی مهراااد جووونی کم تررر ااین ماامااانتو گاااز بگیر گناااااه داااره فسقلی من
قربووون اووون دندوناااات بشم من




طاهره مامان امیرعلی
7 شهریور 91 13:43
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.
گل نسا
9 شهریور 91 3:39
سلام میترا جونمممممممم
خوبی خانومی؟ دلم براتون تنگ شده بود
عزیزمممممم
این عکسای مهراد چقدر خوشگله
ماشالا چقدر بزرگ شده
الهی قربونت برم
چه شیرین زبونی شده این پسر کاکل زری...ماشالا
گاز هم میگیره؟؟)))
خاهری منم خیلی گاز میگرفت، دندوناشم خیلی خیلی تیز بود
از طرف من حسابی ببوسش و بچلونش
خیلی میبوسمت خانومی
ببخشید که من دیر بهتون سر زدم، شرمنده ام:">



به به سلام گل نسا جونم
خارجه چه خبر؟؟؟///
خوش بگذره ...حسابي جاي ما رو هم خالي كن
مامان یکتا
19 شهریور 91 14:08
سلام به مادر و پسر مهربون. خوبید عزیزم.مهراد جون چطوره؟ ما دوباره اومدیم واز این به بعد حتما دوباره بهتون سر میزنیم.
sara
20 شهریور 91 14:33
سلام خوش حال میشم به وبلاگم تشریف بیارین و در ضمن اگه با تبادل لینک هم موافق بودین بگین.ممنون
مامان مهراد
24 شهریور 91 1:55
سلام خوشحالم اسم پسر قشنگتون هم اسم پسری منه . به ما سر بزنید اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
مریم مامان باران
24 شهریور 91 2:31
چرا نمیتونم کامنت بزارم؟؟؟؟

الهی من جیگر شما با اون ژستاتون آقای مهندس کوچولو.


مريم جون تو كه كامنت گذاشتي.........پس اين چيه؟؟؟؟؟؟؟