مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

آستين شلوار

1393/5/25 11:46
نویسنده : مامان
243 بازدید
اشتراک گذاری

دارم كف آشپزخونه رو مي شورم.... مينا مياد تو آشپزخونه .

مهراد مي گه : واي مامان ديگه آستين شلوارش خيس شد.

 

خودش رفته دسشويي و پاهاش رو شسته .............مياد بيرون مي گه مامان آستين شلوارم خيس شد.

مي خندم و با عشق نگاش مي كنم و مي گم: پسرگلم اون پاچه ي شلواره نه آستين

و دوتايي با هم مي خنديم.

.................................................................................................................................................

مينا به لطف خداوند 15 ماهه شده و بسيار شيرين.

به دمپايي خيلي علاقه داره ..........تو خونه همش با دمپايي راه ميره ...جايي هم بريم اگر باشه حتما مي پوشه.

دختر حرف گوش كنيه و بيشتر اوقات مي گم نكن گوش ميده ...............ولي بعضي وقتها هم كه يه نگاهي به من مياندازه و كار خودش رو مي كنه

از پله ها خيلي بالا و پايين ميره........خوب بلده بره بالا و يكي از سرگرميهاشه ولي پايين نمي تونه درست بياد و مي افته. پارك هم كه ميريم همش ميخواد راه بره و اصلا نميشينه .

ماما و بابا و دد و ننه و آب و نه رو مي گه .............. تو خونه مثل طوطي همش مي گه ماما بابا .........

سحرخيزه سحرخيزه.....................صبح كه من و بابايي بيدار ميشيم بريم سركار حتي اگه دير خوابيده باشه بيدار مي شه  و يه لبخند شيرين تحويلم ميده ................

گفتني هاش زياده ..............جاش هم هميشه تو بغل منه و هر كاري ميخوام انجام بدم تو آشپزخونه ، زيرپامه و گريه مي كنه....................... و مجبورم دست از كار بكشم و بيام بشينم پيشش . تا هر وقت كه باهاشون بازي كنم و كنارشون باشم صداشون درنمياد ولي خدا نكنه بلند بشم

وقتي بابايي كاري داره و مجبوره بره بيرون ..........صداي فرياد و جيغ اين دوتاست كه پشت سرش گوش منو كر مي كنه ....................يه جوري گريه مي كنن انگار كه چه اتفاقي افتاده.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مریم مامان باران
26 مرداد 93 17:51
دختره دیگه ناز و اداش زیاده....ای جیگر اون مهراد برم خوب استین شلوارش خیس شده ولی خودمونیم از کجا در میارن این چیزا رو؟؟؟!!!بوسشون حسابی و زندگیتون همیشه شاد و پر از خنده...
مامان
پاسخ
آره ميشه گفت يه جورايي ذهنشون خلاقه ممنون عزيزم براي شما هم همينطور
مریم/ح
27 مرداد 93 9:28
سلام مامان مهراد بلا و مینا طلا بهداد من تو یه مسابقه عکس شرکت کرده اگه میشه بیا و عکسشو ببین اگه دوسش داشتی بهش امتیاز عالی بده!اگه هم خوشت نیومد مزاحمت نمیشیم! قول میدم دلتو ببره!!!!!!!! اینم لینکش http://okno.ir/index.php?route=information/pictures5 یک دنیــــــــــــــــــــــا لطف میکنی
مامان ملیناکیانا
29 مرداد 93 8:03
سلام عزیزم 15 ماهگی میناجون مبارک باشه ماشالله حتما تو این مدت حسابی بزرگ شده اتفاقا ملینا هم به این گزینه میگه آستین... اگه شلوارش بلند باشه بدش میاد میگه بیا آستیناشو تا بزن
مامان
پاسخ
سلام به روي ماهت آره خوب به نظر من كه نزديكشم هم بزرگ شده ديگه شما كه نديديدش يه مدتي سفر بخير ....زيارت قبول ..زود از سفرتون بنويس كه مشتاقم بدونم دخملا كجاها رفتن و كيف كردن چه جالب پس يه اونم ميگه آستين قربونش برم
مامان مریم
12 شهریور 93 19:22
سلام به میترا جون و مینای سحر خیز م ,15 ماهگیت مبارک عزیزم....قربونت برم ...این دفعه هم نشد که ببینمت ..این مامانیتم حسابی اوشکلت کرده بودو تحویل بابایت داده بود نگذاشت روی گلت رو ببینم خاله....به هر حال میترا جون همیشه آرزوی من واسه ی بچه های گلت سلامتی ویه دنیا شادیه....تکه کلامای مهراد جون عشقه....آستین شلوار نازی...
مامان
پاسخ
ممنون مريم عزيزم و مهربونم . منم آرزوي سلامتي براي تو و خانوادت دارم .....آره اون شب مهراد ميخواست با من باشه ديگه نشد مينا رو بيارم ........ خودمم دلم ميخواست بيارمش تو خانوما ولي نشد ديگه. ولي من عوضش پرنيا رو ديدم و كلي خوشحال شدم . مي بوسمتون
گل نسا
18 شهریور 93 0:42
آستین شلوار )))))))))))))))))) عزیزممممممممممممم قربونت برم میترا جون، اگه به من میگفتن کلمه "پاچه" رو از دایره لغت حذف میکنن و من باید کلکه دیگه ای به کار ببرم، هیچوقت "آستین" به ذهنم نمیرسید! آفرین به مهرادی باهوش و جیگرم ای جانم مینای 15 ماهه نازدار خانوم عسیسمممم دمپایی میپوشه بوووووووووووس برای میترای عزیزم و دردونه های دوست داشتنیش وااای چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بودااااااااااااااا
مامان
پاسخ
به به گل نسا خانوم به سلامتي پس كارها به اتمام رسيده و سرت خلوت شده ممنون از اين همه محبتت عزيزم ما هم دلمون برات تنگ شده بود
مامان الين
23 شهریور 93 11:31
چقدر قشنگه كه از دو تا فرشته مينويسي. انشاله هميشه شاهد شادي و سلامتشون باشي خانمي. چند وقت پيش ديدم برام تو بلاگفا پيغام گذاشتي خواستم بگم آدرس رو عوض كردم و به ني ني وبلاگ منتقل كردم البته تارخ پستها بهم ريخته و فرصت درست كردنشو تا حالا نداشتم ولي خوشحال ميشم سر بزني روي فرشته هاتو ببوس عزيزم
مامان
پاسخ
سلام منيره جون آره من بهت سر ميزدم ولي خوب مي ديدم كه ننوشتي آدرس جديدت رو هم كه برام ننوشتي چطوري بهت سر بزنم آخه؟ روي دختر گلت رو ببوس