مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

عکس های شانزده ماهگی

1390/8/12 11:13
نویسنده : مامان
838 بازدید
اشتراک گذاری

البته عکسا زیاد کیفیت ندارند به خوبی خودتون ببخشید ولی گفتم یه تنوعی بشه چند تا عکس از مهراد جیگر بزارم براتون

 

                                                

نفس مامان این روزا ماشالله خیلی فهمیده شده :

یه روز صدای در آسانسور اومد و یه بچه با گریه وارد سالن شد از اون روز هر وقت صدای در آسانسور رو می شنوه نگاهم میکنه و میگه نی نی

یا صدای در خونه رو که می شنوه میگه بابا بابا و اگه ایستاده باشه با هیجان خودش رو به در می رسونه

یه روز بابا وارد خونه شد و نون خریده بود مهراد هم تا دید گفت نونو و باباش هم نونها رو گذاشت جلوی مهراد و مهراد هم یه دل سیر نون خورد ..پسرم عاشق نون خوردنه

وقتی کلافه میشه دوست داره بزارمش توی کالسکش و بگردونمش ......همیچین آرام و متفکر نگاهم می کنه که میگی این بچه صد سال سن داره

طفلی وقتی من توی آشپزخونه کار می کنم همش زیر دست و پامه و ازم میخواد بغلش کنم و با هم بریم بازی کنیم

تازگی انگار وابستگیش به من بیشتر شده و خودش رو هر جا باشه به من می رسونه تا بغلش کنم..............وقتی می گم مامان رو ببوس صورتش رو میاره جلو و منو می بوسه

وقت خواب که میشه میره روی تخت و میگه لا لا..سرش رو میزاره رو متکا و میخوابههههههه

هنوز از کلاه بدش میاد تا غفلت کنی کلاه رو از سرش برمیداره

یه روز داشتم سر صبحونه بهش چای میدادم ..........یه لحظه حواسم رفت به تلویزیون...برگشتم دیده مهراد کل انگشتاش رو کرده توی لیوان چای وروجک

تازگی منو سرکار میزاره یه وسیله رو پشت سرش قایم می کنه و میگه نیییییییی یعنی نیستتتتتتت

یا میگه رفتتتتتتتتتتت

از خواب که بیدار میشه دوست داره یکم تو بغلم لم بده تا سرحال بشه .منم با جون و دل بغلش می کنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

پرنده خانوم
12 آبان 90 20:17
ای جاااااااااااان
میترا خانومی
ماشالله پسرت چقدر بزرگ و دوست داشتنی تر شده
ماشالله

از طرف من ببوسش
اون آخرین قسمتش ته دلمو قلقلکی کرد
منم دلم نی نی خواست خوب


خوب یه نی نی بیاررررررررر دیگه

مگه چی میشه؟ همش باید ما زحمت بکشیممممممممم هیییییییییییی

قربونت برم من پرنده خوشگلم یه وقت گول نوخوری بچه بیاری اول زندگی .هر وقت از دو نفره بودن خسته شدی یه نی نی بیار تا حوصلت سر نره که زحمت این وروجکا خیلی زیاده
سپیده ( این منم بی تو )
13 آبان 90 22:06
مامان خانوم اینجوری تعریف میکنی نمیگی دل دختر مردم ضعف میره دلش بچه میخواد ؟

نمیگی الان امکانات نداره میری به راه های بدکشیده میشه ؟

آخ خدااااا میشه بچه ی من پسر باشه ؟
........
منم یه پسر دارم اسمش مهراد ِ ولی خب یه کمی بزرگتر از مهراد جونی ِ.....
22 سالشه مردی ِ واسه خودش
یعنی هم واسه خودش هم واسه من!!


سلام سپیده جون..........خوش اومدی به وبلاگ مهراد
عزییییزم کی بشه که مهراد من بشه 22 سالش و واسه خودش مرد بشه
یه بچه دیگه میخوای؟ اونم میخوای پسر باشه؟
بزار این یکی دیگه دختر بشه ..دختر داشتن هم خیلی خوبه هااااااااااااااا
ایشالله دومادی پسرت
سپیده ( این منم بی تو )
15 آبان 90 16:28

سنم خیلی کم بود که خدا دوستام و ازم گرفت
ولی عوشض مهراد و بهم داد که با بدونش زندگیم جون گرفت
واقعا از یه افسردگی 100% نجات پیدا کردم....
خدارو شکر میکنم واسه بودنش

حیف که فعلا سنمون کم ِ من 21 سالمه و مهراد 22 ... وگرنه سری میرفتیم و لی لی لی لی ازدواج میکردیم......

ولی فعلا باید صبر ایوب داشته باشم اینروزا شروع کردن زندگی اصلا آسون نیست....

ولی عوض از تجربیات یه مامان ناز استفاده میکنم واسه آینده ام



خدا بهت صبر بده.وبلاگت رو که خوندم خیلی برات ناراحت شدم


سپیده جون......سنتون خیلی هم کم نیست
خواهرزاده من بیست سالشه و ازدواج کرده با عشقش
شما هم زیاد به سن کم فکر نکنید
سن کم خیلی مزایا داره که زیادش نداره
مقدمات زندگی مشترکتون رو فراهم کنید هر وقت جور شد سریع برید زیر یه سقف

خواهش می کنم من در خدمتم کاری داشتی دریغ ندارم


فنچ بانو
16 آبان 90 14:55
ایییییییییی جوووووووووونم
ماشالله... خدا حفظش کنه... عزیییییییییییزم...
ماشالله روز به روز داره آقاتر می شه
از طرف من هزارتا بوس

میترا خیلی حس مادرانه ت رو قشنگ می نویسی... دل آدم یه جوری می شه


فنچ عزیزم تو خیلی لطف داری .امیدوارم که همینطور باشه و بتونم حس درونم رو درست توصیف کنم
مریم مامان باران
17 آبان 90 1:45
وای پسرک شیطون من عاشق اون تلفن حرف زدنت شدم که خاله جون.............یه بوس میدی؟



خاله مریم بیا اینجا بوسم بهت میدیم


مریم مامان ملینا
17 آبان 90 12:24
وای مهراد جون چه ژست های قشنگی میگیره .
بالاخره تصمیم کبری تونو گرفتین.
امیدوارم همیشه سالم باشه،کار درستی کردی که به هر پرستاری اعتماد نکردی که ازراه بیاد پیش جیگرگوشت.
بوسسسسسسسسسس واسه مهرادگلم


سلام مامان ملینا جون

ممنون که سر زدی.........اره فعلا که اینطوری تصمیم گرفتیم
ملینای نازم رو هم ببوس
سپیده ( این منم بی تو )
18 آبان 90 0:00
وااااااااااای فداش بشم من ، که اینقدر این عکساش ناز ِ
...
مخصوصا اونکه داره با تلفن حرف میزنه
.......

از دیدن این زندگی و این نی نی خوشگل و مامان مهربونش هر دفعه که میاد اینجا کلی ذوق میکنم

میدونی ( ببخشید اسمتون رو نمیدونم سخت ِ که مخاطب قرار بدمتون )
میخواستم این و بگم که به اعتقاد من ، آدما زمانی خوشبختی رو حس میکنم که خوشحالن ، و این خوشحالی هیچ ربطی به شرایط نداره ... اگر دل آدم خوش باشه حالش هم خوش ِ و احساس خوش بختی میکنه !!!

حالا من واسه ی شما و مهراد کوچولو دنیا دنیا دل خوش آرزو میکنم...
چون اصل ِ زندگی به نظرم همین ِ



سلام سپیده جون
مرصی لطف داری

آره حق با تو هستش .........دل که خوش باشه هر جا که باشی و تحت هر شرایطی مهم نیست .....موافقم

اسم من میترا است
مامان سورنا
19 آبان 90 3:47
به به بالاخره میترا جون از این گل پسرش عکس جدید گذاشت دل ما شاد بشه.راستی اون عکسش که گوشی تلفن دستشه خیلی با مزه است و عین کارهای سورنا است.


مرصی خاله ..........لطف داری
a
19 آبان 90 10:13
سایت ایران گویا حدود هزارو دویست سایت ایرانی پربیننده را دسته بندی کرده و جهت سهولت کار به کاربران ایرانی ارائه نموده است سایت های مختلف براساس موضوع رتبه بندی شده و در یک ستون قرار داده شده است و رتبه بندی سایت ها نیز براساس آمار بازدید جهانی هر سایت می باشد یعنی گلچینی از بهترین سایت ها http://irangooya.ir/ معرفی بیش از چهل سایت ارائه دهنده وبلاگ ، ارائه دهنده قالب وبلاگ ، دانلود و ....
مامان ثنا خانمی
21 آبان 90 8:39
زیبا بود
حرف دل هممون بود


مامان بیتا
28 آبان 90 8:33
آفرین پسر خوب و باهوش.