طعم انتخاب
دیروز رفتیم خیابون تا واسه خودم یه مانتو بخرم
اما چی شد؟؟؟؟
هر چی پول داشتیم واسه مهرادی بلوز و شلوار و اسباب بازی خریدیم و برگشتیم خونه
دیروز یه اتفاق جالبی افتاد :
تا من مشغول انتخاب لباس برای مهراد بودم .....مهراد یه اسباب بازی از روی میز کار فروشنده پیدا کرده بود و محکم چسبیده بود بهش
یه دایره بود با یه عالمه پا دور و برش ...........نمی دونم والا اسمش چی بود
من عروسک رو آروم از دست مهراد گرفتم و گذاشتم اون طرف که نبینه
آقای فروشنده با یه لحنی گفت: خانوووووووووووووم لااقل بزارید توی مغازه دستش باشه
واه واه انگار ما نمیخوایم چیزی برای بچه بخریم....اینقده بهم برخورد
این صحنه رو که دیدم ..با خودم گفتم شروع شد دیگه ...... از این به بعد هر جا بریم پسری هم یه انتخابی واسه خودش داره
اما چون اونی که مهراد میخواست زشت بود من یه اسباب بازی دیگه براش انتخاب کردم و اونو براش خریدم.... ولی مهراد طفلی همش چشمش دنبال همون یکی بود و با اشاره و ناله می گفت همونو میخواد
از دیشب آقای همسر رو مخمه که تو به نظر بچه احترام نذاشتی
برای همین امروز هر طور شده میرم عوضش می کنم و همونی رو که مهراد میخواست واسش میگیرم
این اولین اسباب بازیه که پسرم خودش انتخاب کرده بود....باید می گذاشتم لذتش رو ببره .... اگه عوض هم نکرد اون یکی رو هم واسش می گیرم.
پ.ن: دیروز دیدم مهراد به این یکی وابسته شده و دوسش داره دیگه دلم نیومد ببرمش برای تعویض... برای تولدش میرم اون یکی رو میخرم