مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

طعم انتخاب

1390/3/18 8:02
نویسنده : مامان
346 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز رفتیم خیابون تا واسه خودم یه مانتو بخرم

 

اما چی شد؟؟؟؟

هر چی پول داشتیم واسه مهرادی بلوز و شلوار و اسباب بازی خریدیم و برگشتیم خونه

 

دیروز یه اتفاق جالبی افتاد :

تا من مشغول انتخاب لباس برای مهراد بودم .....مهراد یه اسباب بازی از روی میز کار فروشنده پیدا کرده بود و محکم چسبیده بود بهش

یه دایره بود با یه عالمه پا دور و برش ...........نمی دونم والا اسمش چی بود  متفکر

من عروسک رو آروم از دست مهراد گرفتم و گذاشتم اون طرف که نبینه

آقای فروشنده با یه لحنی گفت: خانوووووووووووووم لااقل بزارید توی مغازه دستش باشه

واه واه انگار ما نمیخوایم چیزی برای بچه بخریم....اینقده بهم برخورد

این صحنه رو که دیدم ..با خودم گفتم شروع شد دیگه ...... از این به بعد هر جا بریم پسری هم یه انتخابی واسه خودش داره

اما چون اونی که مهراد میخواست زشت بود من یه اسباب بازی دیگه براش انتخاب کردم و اونو براش خریدم.... ولی مهراد طفلی همش چشمش دنبال همون یکی بود و با اشاره و ناله می گفت همونو میخواد

از دیشب آقای همسر رو مخمه که تو به نظر بچه احترام نذاشتی

برای همین امروز هر طور شده میرم عوضش می کنم و همونی رو که مهراد میخواست واسش میگیرم

این اولین اسباب بازیه که پسرم خودش انتخاب کرده بود....باید می گذاشتم لذتش رو ببره .... اگه عوض هم نکرد اون یکی رو هم واسش می گیرم.

 

پ.ن: دیروز دیدم مهراد به این یکی وابسته شده و دوسش داره دیگه دلم نیومد ببرمش برای تعویض... برای تولدش میرم اون یکی رو میخرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان عسل
21 خرداد 90 12:20
بچه ها در لحظه زندگی میکنن ولی سلیقه های خاص خودشونم دارن ببوسین این صاحب سلیقه رو


سلام مامان عسل جون

آره اینم هست ....... در لحظه زندگی می کنن
خیلی جالب بود

ممنون
مامان ثنا خانمی
23 خرداد 90 8:44
ای بابا من که ثنا رو یه بار بردم اسباب بازی فروشی جیغ میزد و میخواست که سوار تاب های آویزون مغازه بشه آخرشم به هدفش رسید. فکر کنم دیگه کارمون در اومده مامان مهراد. راستی مهراد چقدر قیافش مردونه اس. از طرف من ببوسش


جدی می گی ........... آره دیگه

آره پسرم خیلی چهره ی مردونه ای داره

به نظر من که نگاه کردنش هم خیلی عاقلانه است
ممنون که سر زدی
مدرسه ی مامان ها
25 خرداد 90 8:06
سلام
به مهراد تبریک می گم که اینقدر مامان و بابای خوب و مهربونی داره


سلام

چه اسم عجیب و جالبی برای خودت انتخاب کردی

ممنون .لطف داری
پرنده خانوم
25 خرداد 90 10:10
ای جاااااااااااااااان
آقا کوچولوی دوست داشتنییییییییییی

میترا خانومی عوضش کردی اسباب بازی رو؟
عکسشم یادت نره



سلام پرنده مهربونم


نه خاله عوض نکردم....نوشتم که به این یکی وابسته شده بود دلم نیومد ....امروز میرم اون یکی رو برای تولدش میگیرم.چون جمعه تولدشه.
عکس هم ازش گرفتم ولی زیاد خوب نشده

حالا که بچم یک هفته مریض شد حسابی لاغر شده
چشم عکس هم میزارم .