مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

اولین دوست

1390/3/8 12:06
نویسنده : مامان
473 بازدید
اشتراک گذاری

اولین دوست مهراد جیگر، بهکام جونه پسر همسایمون، ٢ سال و چند ماهشه (دقیقا نمی دونم )

                                                 

 خیلی خیلی دوست داشتنی و شیرین و البته خیلی خیلی خوشگله

 

روز جمعه اومده بود خونمون ........من دلم غش میره که دوباره بیاد

تا وارد شد یه شیرجه زد روی مبل و بعدشم رفت توی اتاق خواب و چند بار بالا و پایین پرید ..........این نشونه خوشحالیش بود از این که اومده بود خونه ما

خیلی شیرین زبون بود و رفته بود سر کمد اسباب بازیهای مهراد و با اشاره می گفت........بازییییییی ......بالا

یعنی اون اسباب بازی که بالاست رو می خوام. واسش می آوردم دوباره می گفت خاله........ماشین .......بالاس

منم بهش گفتم بگو ماشین بالاست تا برات بیارمش.........بعد گفت:بالاست ماشین

خیلی خوشمزه و خوردنی بود

 

حتما یه روزی عکسش رو میذارم

بعدش باباها مهراد و بهکام رو بردن پارک      وقتی برگشتن از توی سالن صدای گریه جفتشون رو می شنیدم که نمی خواستن از هم جدا بشن.

 

پسرم اینقده که اجتماعیه می ترسم یه روزی یه عالمه دوستاش رو بیاره خونه. اینطوری               ه ه ههههههههه اونوقت من باید بزارم برم از خونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

پرنده خانوم
8 خرداد 90 23:19
ای جااااااااااااااان آقا کوچولو دوستم پیدا کرده؟؟
قبونش بره پرنده خانووووووووووووم

میترا جون
چقدر خوبه که این وبلاگو درست کردی، خیلی خوشحالم، اینطوری ارتباطمون راحت تر شده

بوووووووووس برای میترا خانومی و گل پسر تپل مپلی شیرینش


اره خودم هم خیلی خوشحالم

می دونی پرنده جون
فقط نگرانم یه وقت همه اینها از توی اینترنت حذف نشن
اونوقت دیگه خاطراتی برای پسرم نمی مونه
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان نيكا
9 خرداد 90 9:41
آفرين گل پسر ... اولين دوستت مبارك
تو هم با من دوست ميشي؟
بوس


بله که دوست میشم............ باعث افتخاره

نیکای گل رو می بوسم
مریم
9 خرداد 90 15:22
سلاااااااااااااااااااااااام
باز این ننه غرغرو اومد(خودمو میگم، اشتباه نگیری)
با دخمل منم دوست میشیییییییییییییی؟!!!
من لینکت کردم ها
بوس واسه مهراد گوگولی


بابا مامان فعاللللل

مرصی که به ما سر زدی

می بینم که دور از چشم پسرم واسه دخملت وبلاگ ساختیو کلی هم توش نوشتی

مبارکه دخترت باشه عزیزم
مامان سورنا
9 خرداد 90 18:43
وای خدا چقدر عالیه که مهراد دوست پیدا کرده اینطوری از تنهایی درمیاد و خیلی عالیه.


سلااااااااااام

مامان سورنا خان

عجب از شما........سورنا خوبه؟
بابای اصغر
11 خرداد 90 11:56
سلااام
چه خوب شد که این آقا خوشگله دوست پیدا کردههه.
از طرف من ببوسید این جوجو تپلمپلیو


ای بابای اصغر آقا

حالا از کجا معلوم که بچتون پسر بشه
فکر کردی من نمی شناسمت

کم پیدایید؟؟؟؟؟؟؟ دیگه قرار نشد جواب بلههههههه رو گرفتید مهراد رو فراموش کنید

خلاصه ما دخملمون رو به خدا بعدش به شما سپردیم هااااااا از گل بالاتر بش نگید که با من طرفید؟؟؟؟؟

خوب گربه رو دم حجله کشتم(خنده)
مریم
11 خرداد 90 12:42
منتظر روزی ام که فارغ بشم و بیام مهراد و بغل کنم و اینقد فشار بدم که جیغش در بیاد.
ای جان بچم مثل مامان باباش اجتماعیه زود دوست پیدامیکنه


خاله مریم جون ....... مرصی

خجالتمون میدی دیگه.....ما که روی اجتماعی بودن رو سفید کردیم.........هههه هیچ جا نمیریم که آب تو دل پسرمون تیکون نخوره
mamane asghar
11 خرداد 90 13:12
vaaay in akse dustash ke umadan khunatun kheeeeeeeeeeyli bamazas haaaaahahahaha


آرههههههههههههه

خیلللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییییی

مامی اصغر لطفا فارسی بنویس.......خط کشو برمیدارم هااااا .این آخرین تذکره