مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

مهراد و اصطلاحات

1392/12/3 11:42
نویسنده : مامان
218 بازدید
اشتراک گذاری

من و مهراد دراز كشيديم تا بخوابيم ....... مهراد چندتا پاستيل رو توي دستاش لوله مي كرد و بعد ميخواست بخوره .

گفتم : اينا خيلي كثيفن نخورشون . پر از ميكروبن.

مهراد : نه ببين اصلاً ميكروب ندارن.

من: آخه ميكروبها كه اينطوري ديده نميشن يه دستگاهي هست كه بايد با اونها ببينيم

مهراد يهو انگار چيزي يادش اومده باشه : آهان آره يه دستگاهي هست اسمش ميس كپ كپه (ميكروسكوپ) با اونها مي بينن ................. ماماااااااااااااان يه ميس كوپ كوپ برام ميخري.

...................................................................................................................

 

يه واژه ي ديگه هم كه خيلي بامزه ميگه : يشال (يخچال) ..............وقتي ميگه بايد چندبار براي من تكرار كنه و من مي چلونمش تو بغلم .اينقدر كه بامزه ميگه

.................................................................................................................

 

فداي دوست دارم گفتنات بشم پسرم كه چپ و راست مي گي مامان دوست دارم

خصوصاً اگه كار خاصي برات انجام بدم كه چندين بار مي گي مامان دوست دارم

تازگي ها همش مياي مي گي مامان بغلم كن ...........فكر كنم به خاطر مينا حسودي مي كني .

منم كه ذليل بچه ......حتما بغلت مي كنم ولي زود حواست رو پرت مي كنم مي شينيم روي مبل.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مریم مامان باران
5 اسفند 92 0:33
عزیزم میس کوپ کوپ!!!!! فسقلی ها به خدا خندم میگیره از اصطلاحاتشون....ببوسشون،راستی بچه مهراد حسادت نمیکنه الان نیاز دارن به ابراز احساسات و این حرفها....شما راحت باش...اون میترا کوچولو رو هم ببوس.
مامان
پاسخ
چشممممممممم راحتم ولي منظورتو از راحت باش نفهميدم جيگر خداكنه ......من كه همش سعيم اينه كه خيلي خيلي محبت كنم بهشون چشم ميترا كوچولو رو هم مي بوسم.شما هم باران جيگرو ببوس
مریم مامان پرنیا
6 اسفند 92 23:25
منم دووووووووووووووووووووووووست دارم مهراد جون....خاله قربون اون محبتت بره اصلا" این حسودی نیست مهراد جون دلبریتو می کنه عزیزمتیکه کلاماشم عشقه
مامان
پاسخ
ممنون مريم جون .راست ميگي ديشب مهراد بعد از مدتها خونه باباحاجيش خوابيده .........اينقدر دلم براش تنگ شده كه نگوووووووووو .
مریم مامان باران
10 اسفند 92 1:19
راحت بودن رو واسه این نوشتم که یعنی میخوای بغلش کنی و مامان ذلیلی باشی و اینایی که نوشتی رو با عذاب وجدان نکن که بچت حسودی میکنه الان سن احساستشه مخصوصا پسر هم هست یه روزی غصه میخوری که دلش نمیخواد بغلش کنی.....
مامان
پاسخ
آهان .....عذاب وجدان كه نه عزيزم ممنون از توجهت .....راست ميگي منم دوست دارم بغلش كنم ........اصلا اينطور نيست كه به زور بغلش كنم ...... خودم هر وقت بيكار ميشم و دستم خاليه بهش ميگم بيا تو بغلم كه خيلي دلم برات تنگيده عزيزم
مامان ملیناو کیانا
10 اسفند 92 7:48
چه جالب.......... میس کپ کپ تو نیم وجبی سرت از میس کپ کپ هم درمیاد!!! خداییش من که اصلا دلم نمیخواد حرف زدن بچه هام صحیح و کامل بشه، یعنی دوست دارم تا وقتی میرن مدرسه همینجور کلمات رو غلط پلوط بگن.... خیلی بامزه ست
مامان
پاسخ
آره خيلي جالبه برامون ......... منم خيلي دوست دارم
گل نسا
14 اسفند 92 22:38
میس کوپ کوپ قربونت برم که اینقدر باهوشی، خاله
مامان
پاسخ
مامان بیتا
20 فروردین 93 8:36
میترا خیلی بامزه است که هنوز یه چیزایی رو اشتباه میگن یشال گفتنش خیلی بانمکه بیتا هم هنوز به مو میگه"موه" اون "دوستت دارم مامان" هم دور از جون شما تا مرز بی نهایت گوشای منو مخملی میکنه.
مامان
پاسخ
اين نيش منه كه با خوندن متنت باز شد........خوب مخملي بشه مگه چيه .............همه ي آدمها همينطورين