از اون روزاشه

1392/6/16 21:32

نویسنده : مامان

213 بازدید

اشتراک گذاری

امروز از اون روزاشه!!!!!!!!!!!!!!!! مریم (مامان باران) کجایی که از صبح همش یادت می کنم .

بیچاره بابایی دید دیگه من قاطی کردم با اون همه کار بردت پارک تا انرژیت تخلیه بشه

آخه این همه انرژی رو از کجا میاری تو مهراد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مریم مامان باران
17 شهریور 92 5:50

وای میترا پس تو هی دیروز میومدی تو ذهنم بیخود نبود...همش یادت بودم....هاهاها سه سالگی انگار کلا همش "از اون روزاشه"!!!!!!

خدا قوت واقعا"!

آره موافقم......سه سالگی همش از اون روزاشه

مامان ملیناوکیانا
17 شهریور 92 8:22

آفرین به بابایی.... شما که پارک نزدیک خونه تونه؛ اینجور مواقع قبل از اینکه به قاطی کردن برسه بفرستش پارک.... البته اگه بابایی مهراد مثل عموش نباشه که مطمئنن نیست

اون شب باباش خیلی کار داشت وگرنه حتما زودتر می فرستادمشون......آخرشم با پارک رفتن بابایی از کارش موند

سپیده
25 شهریور 92 19:22

به قول مامان باران سه سالگی همه اش "از اون روزاشه"
ما هم الان نزدیکمون یه نی نی سه ساله داریم که فوق العاده پر انرژی ِ
مشاالله
ایشالا خدا بهت سلامتی و نیرو بده که بتونی به خوبی بگذرونی این روزارو

ممنون عزیزم

گل نسا
26 شهریور 92 8:02

آی مهراد شیطون بلا

بخندددددددد
چند سال دیگه همچین بهت بخندم که نگووو

مریم مامان باران
2 مهر 92 1:30

تموم شد یا هنوزم از اون روزاشه؟؟؟خوبییییییی؟؟؟مینا خوبه ؟مهراد در چه حاله؟؟؟هنوز بی لپ تاپی؟؟؟بابا آقای همسر بد قول نبودا.....بگو زودتر بگیره این لپ تاپت رو یه تاپیک جدید زدم برای راهکارای سه سالگی و گیس کشیدن و .....هاهاهاها بلکه اونجا حرف بزنیم زنده بمونیم....

نه خدا رو شکر تموم شد فعلا
ما خوبیم امیدوارم شما هم خوب باشید
جدی می گی .چه خوب
ولی متاسفانه پول لپ تاپ رفت برای دانشگاه همسر و دوباره وضع همونه که هست ها ها ها
فکر کنم تا برم اداره نتونم زیاد بیام.

مریم مامان پرنیا
15 مهر 92 2:48

بچه ها این جورین دیگه ....تو هرسنی اخلاقیات و شیطنت های خودشون رو دارن.....

آره همینطوره

گل نسا
19 مهر 92 7:37

میترا جونم
دوست گلم
امیدوارم هرجا که هستی تنت سلامت باشه، عزیزانت خوشحال و بانشاط کنارت باشن