مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

نفسم به نفست بنده پسرم

1392/5/26 13:40
نویسنده : مامان
464 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز وقتی میخوام سفارش مینا رو به کسی بکنم می گم مهراد................انگار اسم پسرکم تو روح و جسم و ذهنم حک شده . امشب پیشم نیست و من خیلی دلتنگشم........... تحمل دوریش برام سخته . گاهی که با پدرش بازی می کنه و از ته دل می خنده و به هوا می پره منم غرق شادی میشم و پا به پاش می خندم بعد به صورتش نگاه می کنم و می بینم چقدر بزرگ شده و همه هوش و حواسم رو جمع می کنم تا مراقب لحظه های بزرگ شدنش باشم و نکنه یه وقت به خودم بیام و یادم نباشه که کی و چطور مهراد بزرگ شده.

این روزا باتری و کنترل و ابزار کار بابا و کلا هر چی مربوط به وسایل برقی و الکترونیکی می شه مورد علاقه ی مهراده و از صبح تا شب زیر دست و پای بابایی مشغول کش رفتن وسایله و گاهی هم می گه بابا اینو بزار بالا که دست من نرسه .

به سی دی اصلا علاقه نداشت اما مدتیه سی دی ها رو تماشا می کنه و آموزش هاشو تکرار می کنه و با آهنگاش هم می رقصه ...........البته بیشتر آهنگ ها رو دوست داره و همش می گه مامان برام آهنگا رو بیار.........از وقتی این سی دی ها رو می بینه خیلی چیزا رو هم بهتر یاد گرفته و رنگای بیشتری رو می شناسه. تو ماشین هم گاهی که سرحاله می گه صدای ضبط رو زیاد کنید و باهاش می رقصه ولی اگه خسته باشه می گه صداش رو کم کنید که منو از خواب بیدار می کنه .

یه جمله ی جالبی که چند وقت پیش گفت خیلی برام جالب بود......باباش لباس پوشید بره بیرون .مهراد گفت: تو دیگه کجا؟ من از خنده مردم بهش گفتم پسرم اینطوری نباید بگی .........بگو شما کجا می رید بابا جون. ............قربونش برم من که اینقدر ساده و صبوره که هر وقت من براش یه جمله رو اصلاح می کنم اونم همونطوری تکرارش می کنه.

وقتی بهش می گم این کارو نکن می گه بچه های بد این کارا رو می کنن.

علاوه بر اینکه مینا رو خیلی دوست داره .......... کیانا دخترعموش رو هم خیلی دوست داره  و همیشه از من می پرسه در مورد آبجی ملینا که همون کیاناست و من احساس می کنم بچه های زیر یک سال رو که خیلی کوچیکن بیشتر دوست داره و همش می بوسشون و کنارشون دراز می کشه و بهشون لبخند می زنه.

 مهراد عاشق بیرون رفتن و گشت و گزاره و مثل سایه دنبال باباشه و حواسش بهش هست که مبادا بره بیرون و اونو نبره با خودش..

از غذاها کباب, کتلت, سالاد الویه , ماکارونی و نیمرو  رو خیلی دوست داره و معمولا در روز یک وعده از غذاهای مورد علاقشه..... شربت آلبالو رو خیلی دوست داره و حالا کم کم سفارش شربیت های با رنگای مختلف رو میده.

امشب که تنهام و فرصت شد از مهراد و مینا بنویسم ......مینا هم حالا دیگه در آستانه بیست و چهارم و سه ماهگی کامله ......... خوب به اطراف نگاه می کنه و به همه لبخند می زنه ........ از وقتی وارد سه ماه شده چند باری خودش رو غلط داده ولی در حد همون یه غلطه و معلوم نیست کی بتونه بغلطه............دخترکم وقتی می خنده انگار دنیا به روم می خنده .

خدایا شکرت بابت دادن این هدیه های آسمونی به من ........کمکم کن که بتونم همیشه آسمونی نگهشون دارم ......کمکم کن که مادر باشم براشون و بتونم مادری کنم .

پی نوشت: مینای عزیزم در سه ماه و دو روزگی یه غلط کامل زد و روی دستاش خودش رو نگه داشت........فدات بشم مامانی مرصی که با این کارت کلی انرژی بهم دادی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

فنچ بانو
20 مرداد 92 23:53
عزيز دلم الهي قربونش برم که انقدر آقا و مهربونه با داشتن همچين مامان مهربون و دلسوزي بايدم اينطوري باشه...
الهي خدا حفظتون کنه هميشه


ممنون فنچ عزیزم .....خیلی لطف کردی سر زدی عزیزم
مامان سورنا
25 مرداد 92 8:42
ای جانم چه پست با احساسی بود.من احساس می کنم مهراد تو صبوری به خودت رفته.....جمله اخرت و دعات هم خیلی زیبا و تاثیرگذار بود ممنون.


سمیه جون خیلی خوشحال می شم که واقعا این گفتت درست باشه و من تونسته باشم کمی صبوری رو در خودم تقویت کنم ..... چون همیشه تصورم اینه که اصلا صبور نیستم
ایشالله که دعام برآورده بشه و بتونم مادر خوبی باشم
ممنون که همیشه به من قوت قلب می دی
مریم مامان باران
26 مرداد 92 0:47
خدا هر دوشون رو برات صحیح و سالم نگه داره و تو و همسرت رو هم سلامت بالای سرشون......بچه اول بالاخره با اومدنش دنیا یادم رو عوش کرده و فکر میکنم یه حس دیگه ای به ادم بده....


آره راست می گی از این حرفت خیلی خوشم اومد که می گی دنیای آدم رو عوض کرده .
شبنم
26 مرداد 92 10:14
سلام دوستان عزیزم این کلوپ تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائیدبهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
گل نسا
27 مرداد 92 2:54
مهراد جون صبور و مهربونم
عین مامانیشه خب
مینا کوچولو، میخواد زودی بزرگ بشه تا با داداشی هم بازی بشه
میترای عزیزم میبوسمت
مواظب سلامتی خودت باش عزیزم، دوست گلم


امیدوارم اینطوری باشه که میگی گل نسا جون

آره امیدوارم زود بزرگ بشه تا با مهراد بازی کنه بچم تنها نباشه
تو هم همینطور عزیزم
مامان ملیناوکیانا
3 شهریور 92 7:42
ای جان که خودش میگه سی دی رو بذار بالا که دستم نرسه
آره میتراجون بزرگ شدن بچه ها واینکه ازنظر جسمی رشد میکنن واسه ما مادرپدرا که همیشه کنارشونیم ملموسه و حتی اگه عکسای یه ماه پیششون رو ببینیم میفهمیم که چقدر بزرگ شدن و این واقعا حس جالب و قشنگیه اما بعضی اوقات آدم میخواد که بچه ها توهمون سنی که هستن بمونن.
خدا حفظشون کنه واست


ممنون مریم جون ......اره حق با تو هستش.
مرصی که سر زدی