كمك تو كار خونه
ديشب داشتيم گوشت خورد مي كرديم كه صد البته با حضور شما پسر گلم خيلي بهمون خوش گذشت و اصلا نفهميديم كي گوشتها خورد و بسته بندي شدن
اولش كه رفتي سراغ ساتور و هي نق و نوق كردي كه بديمش بهت ......من دادمش دستت و گفتم حواسم بهت هست اما ديدم نه نميشه و تو يه كاراي خارج از كنترلي انجام ميدي..............اينه كه از خير ساتور گذشتيم و بردمش
بعد نوبت به چاقو تيز كن رسيد ..برداشتي و محكم زديش رو دستم بدجوري درد گرفت.............هنوز داشتم از درد مي ناليدم كه ديدم بلندش كردي و بزنيش توي سر بابات ...................نفهميدم چطور از دستت گرفتمش و در يك حركت سريع بابايي مخفيش كرد زير پارچه اي كه پهن كرده بوديم
اومدي سراغ بسته هايي كه من درست مي كردم ....بسته هاي آبگوشتي پر استخون رو برداشتي و يه دور توي هوا ميدادي و پرت مي كردي و غش غش مي خنديدي........اي ناقالا
بعد رفتي و درست نشستي روي پاي بابات ...........اون بيچاره هم هيچي نگفت و همون طور به كارش ادامه داد ...................يهويي زير پارچه يه برجستگي كشف كردي و فهميدي كه چاقوتيزكن زيرشه و با خوشحالي از كشفت اونو برداشتي
گاهي ميخواستي گوشتها رو لمس كني .ولي زياد خوشت نمي اومد و بيخيالش مي شدي
بالاخره با جنگ و گريز كار خورد كردن و بسته بندي گوشتها تموم شد
من رفتم بسته ها رو بزارم تو فريز...............بابايي هم آشغالها رو برد...................برگشتم ديدم تو هم پارچه رو جمع كردي و داري ميزاري تو كابينت
اينقده لذت بردم از كارت كه نگو.....................قربونت برم پسرم كه تو هم ميخواي كمك كنيييي
اينم بگم كه هميشه كمك مي كني..........مثلا وقتي يه خوراكي ميخوري و ميريزي روي زمين ....................بعدش ميري يه پارچه برميداري و مياي به حساب خودت تميز مي كني(البته بدتر كثيف و پخشش مي كني)
يه كار بامزه هم مي كني وقتي ميخواستم بشورمت خيلي سختم بود با دستت شلنگ رو مي گرفتي و منم دوتا دستم درگير بود و نمي تونستم جلوت رو بگيرم ..........اينه كه يه روز دستت رو گذاشتم تو دهنم
تو هم انگار خيلي خوشت اومده از اين كار ..................چون تا ميريم بشورمت اول دستت رو ميزاري تو دهنم