سلام به سال 1394
اين روزهاي پاياني سال 1393 داره به خونه تكوني ميگذره.
مينا و مهراد هم دوست دارن توي خونه تكوني كمكم كنند و هر جا من هستم اونها هم پيداشون ميشه و يه دستمالي برميدارن و مثلا كمك مي كنن..........مينا كه به دستمال قانع نيست و هر وسيله ي ديگه اي مثل شيشه پاك كن يا اسكاچ كه دستمه رو ميخواد.
امسال مهراد معني پول رو ميفهمه يعني ميدونه براي خريدن چيزهايي كه دوست داره بايد پول بده.
ديروز پول ها رو برداشته اومده پيشم ميگه مامان با قرمزها ميشه سك سك خريد يا با آبي ها (بغلش كردم و غرق بوسش كردم)
خلاصه كه امسال خيلي خوشحاله كه عيدي پول ميگيره
اين روزها مهراد خيلي خيلي پسر خوبي شده ..اخلاقش بهتر شده و خدارو شكر ديگه خيلي كم با مينا درگير ميشه و بيشتر با هم بازي مي كنن.
يه روز داشتم به مينا غذا ميدادم.........مهراد جلوش نشسته بود و مي گفت مينا نخور
مينا هم ميخنديد و دهنش رو باز مي كرد ، مي اومد جلو ولي نميخورد و غش غش مي خنديد
اين دوتا وروجك همينطور منو گذاشته بودن سركار
لذت مي برم كه روابطشون با هم خوب باشه و دعا مي كنم هميشه روابط عالي با هم داشته باشن و مهراد حامي ابجيش باشه.
دعا مي كنم امسال يكي از بهترين سالهاي عمر عزيزانم باشه و بهترين اتفاقات براشون بيفته
خداكنه همه سالم باشن و در كنار هم روزهاي خوب و عالي اي را سپري كنند.
سال 1394 پيشاپيش مبارك