نوروز 93
امروز روز اول فروردينه و خدا توفيق داد تا يه نوروز ديگه رو كنار خانواده هامون باشيم.
من امروز شيفتم و الان جيگرامو تو خونه پيش باباشون گذاشتم و اومدم اداره ولي قصد ندارم شيفتم رو كامل بمونم و ميخوام جيم بشم
ديشب سال تحويل باباحاجي و ننه پيش ما بودن و خدا رو شكر تنها نبوديم ....سفره هفت سين چيديم و كنارش نشستيم و هر چي دعا داشتيم از خداي مهربون خواستيم. مهراد هديشو كه به عنوان عيدي بهش داده بوديم تو بغلش گرفته بود و هي مي پرسيد مامان بازش كنم ....... منم گفتم نه بزار سال تحويل بشه بعد .......... طفلي با همه ي هيجان بچگيش ولي صبر كرد و بعد از سال تحويل بازش كرد و خيلي ذوق زده شد بعدشم عكس و ادامه ي مراسم.
ميناي عزيزم بسيار تا بسيار بي اشتها شده و تقريبا فقط شير و ميوه ميخوره و غذا اصلا نميخوره ........ به نظرم مي رسه مال دندونش باشه ....... خداكنه زودتر دربياد تا جيگرم بيشتر از اين لاغر نشه فداش بشم.
خداكنه امسال سالي پر از شادي و بدون دردسر و ناراحتي براي همه باشه ......خدا عزيزانمون رو برامون نگه داره و ما رو به راه راست هدايت كنه و ان شاء ا... عاقبت بخير بشيم
پ.ن: درست حدس زده بودم و بي اشتهايي ميناي عزيزم مال دندونش بود و چند روزيه كه اولين مرواريدش جوونه زده فداش بشم.