مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

عكس

1391/8/8 8:56
نویسنده : مامان
448 بازدید
اشتراک گذاری

يه پسر شيطون كه دمپايي و دستكش هاي آشپزخونه ي مامانش رو پوشيده و در حال فراره:

مراسم ماست خورون:

بقيه عكسها در ادامه مطلب

يه آقا پسر مؤدب كه آماده شده با اون لبخند مصنوعي ازش عكس بگيرم:

مهراد و كيميا در خونه ي آقاجون و دعوا سرتفنگ:

مهراد گريان و خوشحال از پس گرفتن تفنگش:

مهراد در باغ زرشك باباحاجي:

مهراد متفكر :

تو بالكن خونه ي خودمون ، داره با آب به مامان شليك مي كنه:

خوشحال و غرق شادي از خيس كردن ماماني و خودش:

يه خواب راحت با روش لميدن هميشگي خودش:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مریم مامان باران
8 آبان 91 10:06
وای وای وای همه عکساش عالی بودن و قشنگ تر از اون یکی ولی من عاشق اون عکس آخرشم که کپل پنبه رو کوسن ها خوابیده الهی بگردم.

ببوسش چقدر اقا و بزرگ شده با اون لبخند خوشگلش.....میگم خوبه من حامله نیستم چه زرشک های دل انگیزی.......به به


مريم جون خودم نوكرتم ............بخواي برات ميفرستم با جون و دل....(اگه پست قبول كنه) تو فقط لب تر كن
مامان یکتا
8 آبان 91 11:30
وای عزیزم خیلی وقت بود از مهرادجونی عکس ندیده بودم.خیلی قشنگن مخصوصا اون خوابیدنش که خیلی نازه....
شلیک آبش هم خیلی بامزه بود.
ماشالله بزرگ شده گل پسرمون.


ممنون ......لطف داري عزيزم
مریم مامان ملینا
9 آبان 91 8:52
ای جونم چه همه عکس خوشگل و قشنگ مشنگ
این بچه ها چرا اینقدر به آب بازی علاقه دارن من که عاصی شدم از دست ملینا یکسره باید لباس ازش عوض کنم.
مهراد خوابالو رو ببین چجوری لم داده، آخی احساس خواب کردم


ممنون مريم جون

آره راست مي گي .......... ولي خداييش اگه به خودمون هم اجازه بدن بدمون نمياد آب بازي كنيم ها
اين مايه حيات همه جوري باعث شادي و سرزندگي ميشه
ملينا جيگرو ببوس
سایه
10 آبان 91 13:41
چه عکسای خوشگلی، هزار ماشالله آقایی شده برا خودشا،
حالا راستشو بگو دستکش دست کرده ظرفم برات میشوره؟!
ای جانم خیلی عکساش بانمک بودن، چه باغ باصفایی هم داره آقا جونش، خوش به حال مهراد ...
ببوسش زیاد


نه بابا ظرف نشكنه نميخواد بشوره
ممنون سايه جون لطف داري
گل نسا
14 آبان 91 6:09
چه عکسای باحالی
مهراد عاشق دمپایی های مامان میتراشه هااااا
قربونش برممممممم لبخند مصنوعیش واسه عکس هم دل آدم رو میبره
آخییی اشکاشو
آب بازی با مامان حال میده ها مهراد جونی نه؟؟؟؟
به به هندونه دارین!!! دلم خواست
من درخت زرشک ندیده بودم تا بحال چقدر خوشگله! چقدر بار آورده ماشالا
یه بوس واسه گل پسرمون، یه بوس واسه مامان نازنین و دوست داشتنیش


ببين هر كي هر چي دوست داره رو مي بينه
گل نسا جونم ......... هندونه هاش اصلا خوب نبود....دلت نخواد خيلي بد بود(چشمك)

راستي مگه خارجه هندونه پيدا نميشه خواهر؟؟؟؟؟؟؟
مامان سورنا
15 آبان 91 12:46
به به چه پست پرعکسی و چه عکسای خوشگلی.مخصوصا اونی که دستکش دستشه و اونی که لم داده و خوابیده عالی بودن.چه باغ زرشک خوشگلی و چه حیاط دل انگیزی.....دلم از این تابها خواست...


آره باز خوبه كه خونه ي پدربزرگها هست كه يه صفايي داشته باشه بچه ها از آپارتمان ها نجات پيدا كنن
تاب هم قبلي نداره..........اون تاب بچگي همه ما رو رو ديده و حالا هم بچه هامون رو مي بينه
مامان سورنا
15 آبان 91 12:48
راستی یادم رفت بگم عکس در حال تفکرش هم خیلی باحال بود و خیلی هنری.افرین به تو مامان هنرمند....


جدي ميگي سميه جون.............خيلي خوشحالم كردي با اين حرفت.........ممنون
مامان الين
17 آبان 91 9:10
هه هه چه با مزه خوابيده!

چه زرشكاي ترش و خوشمزه اي

تو اون عكس هنري تفكر مشخصه كه پسرت مردي شده واسه خودش ماشاله . ريش و سبيل و.....


اگه مردي به ريش و سبيله كه منيره جون مهراد وقتي به دنيا اومد خيلي از الان مردتر بود ههههه
فنچ بانو
18 آبان 91 10:09
اولین عکس اصلا خودبه خود آدمو خنده میندازه خیلی باحاله فرارش
لبخند مصنوعیشو
دعواهای کودکانه
منم درخت زرشک ندیده بودم. خیلی قشنگهخدا مهرادو شما مامان و بابای خوبشو حفظ کنه


ايشالله خدا شما و همسرت رو هم در كنار ني ني هاي آيندتون هميشه خوشبخت نگه داره