مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

عكس

1391/2/14 19:14
نویسنده : مامان
383 بازدید
اشتراک گذاری

مهراد در حال نماز خواندن:

مهراد در حال چوب زدن به آب در روستاي بابا حاجي:

اينم يه پسر مؤدب كه ميخواد بره مهموني و ميگه ازم عكس بگير مامان:

اينجا هم خاله بهاره داره آموزش حلقه زدن به مهراد ميده كه يه وقت شكمش بزرگ نشه و هميشه خوش تيپ بمونه:

اينجا هم مهراد در كنار درياي شهر ما هستش(بابايي ميگه وقتي بچه بودن بچه هاي فاميل به اينجا مي گفتن دريا):

اما اندر احوالات مهراد اينكه دو روزه بابايي رفته اردو و مهراد حسابي دلتنگ باباشه و حسابي بيقراري مي كنه براي باباش

الهي فداش بشم من كه اين همه منتظره كه باباش برگرده ..ايشالله امشب ديگه باباشو بغل مي كنه و ديگه تموم دلتنگي هاش تموم ميشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

امیرمحمد
14 اردیبهشت 91 19:53
ماشالا چه گل پسری خاله به وبلاگ امیر ما هم سر بزن عزیزم
بابای ملیسا
15 اردیبهشت 91 0:10
سلام . باز هم مثل همیشه زیبا و قشنگ نوشتید. وبلاگ ملیسا خانم با عکسهای جدیدش به روز شد . لطفا نظر هم بدید . ممنونم .
فنچ بانو
15 اردیبهشت 91 23:30
الهییییییییییییی قربونش برم چه مردی شده ماشالله
مامان یکتا
16 اردیبهشت 91 10:41
مامانی چه عکسای قشنگی گرفتی.
اونی که داره نماز میخونه که محشره با تسبیح تو دستش.آفرین پسر خوب

ممنون لطف داريد شما

براي يكتا جون كجا مي نويسي عزيزم
دلم براش تنگ شده
از طرف من ببوسش خيلي زياد
مامان ملینا
16 اردیبهشت 91 11:46
ای جووووووووووووووووووون
چه عکسای خوشگلی..... میخوام بخورمت مهرادی.
مراقب باش با اون چوب دوتایی نرین تو آب
خیلی جیگری


مرصي خاله

اگه بزاريش كه ميره توي آب و حسابي بازي مي كنه

مامان سورنا
16 اردیبهشت 91 16:41
الهی مهراد خیلی بزرگ شده.عکساش هم خیلی خوشگله مخوصا اونی که داره نماز می خونه.لباسای مهمونیش هم خیلی شیکه.از کجا خریدی خاله؟)))))


مرصي عزيزم
آره ديگه بچه ها بزرگ ميشن و آقا

اي كلك يعني تو نمي دوني ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
محمد آواره
17 اردیبهشت 91 23:56
یعنی من عاسق این مهراد جونیم هستم
ظاهرا که کلی حاال کرده اما بابایی از پیشش رفته
الهی مرد خونه شده این مهراد جونی من


سلام

باباش اومد اما دوباره داره ميره يه شهر ديگه براي كاري

مهراد وقتي باباش نيست حسابي افسرده ميشه
ايشالله ايشالله
گل نسا
18 اردیبهشت 91 16:22
نازی ماشالا
چه پسری
با اون موهای خوشملش

از طرفم محکم ببوسش میترا جونی


سلام گل نسا خانوووووووووووم كم پيدا
چشمممممممممممممم حتما
مامان ثناخانمی
20 اردیبهشت 91 10:22
تقبل الله حاجی


جيگرتو مامان ثنا
هر وقت مياي با پيامات منو خوشحال مي كني
ببخش كه من كارم زياده و خيلي به وبلاگ ثنا جون سر نمي زنم
سپیده (MiSs PiNk)
20 اردیبهشت 91 22:07
عزیــــــــــــــــــــزم
خسته نباشی بابت تمام زحمتایی که توی اداره میکشی

میگم حالا متیرا جونم فقط مهراد دل تنگ بوده یا مامان مهراااااااااااااادم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




مامان مهراد هم بودههههههههه
ولي خوب من بزرگم و مي دونم كه چند روز بعد برمي گرده
اما بچم طفلي كه اين چيزا سرش نميشه
با يه حسرتي تو پدرا دنبال باباش مي گشت كه جيگرم كباب شد
مریم مامان باران
21 اردیبهشت 91 0:48
به به حاج اقا مهراد جونم تقبل الله خاله...ما رو هم دعا کن عزیزم.

خاله ای چقدره بزرگ و اقاتر شدی. امیدوارم مامانت تو لباس دامادی واسمون عکستو بزاره(الان مامانت منو خفه میکنه).

سرتق خان میبوسمت.


مريم جون چرا خفت كنم عزيزم

اتفاقا از الام دارم بهش رفتار با خانومش رو آموزش ميدم كه دختر مردم گير يه هچل هفت نيفته
خاله آزاده
26 اردیبهشت 91 23:09
مهراد خان خوش تیپ چطوره؟
مامان مهراد چی؟خوبه؟
امیدوارم که خوب و خوش باشید.


سلام آزاده جون
مرصي ما خوبيم ........ تو هميشه به ما لطف داري
مامام سامان جون
5 خرداد 91 0:59
سلام مامان جون اگه ممنون می شم من رو هم لینک کنی