مهرادمهراد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
مينامينا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

مهراد و مینا نشانه های رحمت خدا

شب بیست و سوم

نمی دونم چه سری بود تو این شبهای عزیز که مهراد حتی اگه سرشب میخوابید .بعدش بیدار می شد. دیشب یکی از شبهایی بود که توی ماه رمضان به احتمال زیاد شب قدر بوده   مهراد ساعت 11 خوابید و 11:30 بیدار شد و سرحال مشغول بازی شد............. فکر می کنم فرشته های خدا اومدن و پسرم رو بیدار کردن تا شب قدر خواب نباشه   من متحیر موندم که چه سری توی این شبها هستتتتت   مهراد بازی کرد و سجده رفت و کتاب خوند تا سحر شد......... سحر چشماش دیگه کم کم رفت روی هم من آرووم به مهراد گفتم....پسرم برای همه مادرهایی که چشم انتظار تولد بچه هاشونن و همه اونهایی که هنوز فرزندی ندارند دعا کن بعدش من بودم و خدای خودم و دنیایی که دیشب پیش چشمم ...
2 شهريور 1390

مادر

مادر تو را چه بنامم که هیچ چیز یارای برابری با تو را ندارد کوهت ننامم که کوه پایداری و استقامت از تو آموخته رودت نخوانم که رود صداقت و پاکدامنی تو را به ارمغان برده آسمانت نخوانم که بسی بلندتر و رفیع تری و آسمان زیر گامهای توست ماه و خورشیدت ننامم که آن دو نور تو را به عاریت گرفته اند ستاره ات ندانم که آنان بی شمارند و تو بی همتا تو را نسترن و یاس و یاسمن نمی دانم که گل نیز عطر و بویش را از تو دارد آبشاران خروشان از مهر توست و دشت وسعت خویش را از قلبت گرفته مادر تو را با کدامین شعر و غزل بسرایم که در مقابل نامت شعر و غزل نیز عاجزند تو خود یک دنیا کلامی و یک عم...
3 خرداد 1390